آیا اعتماد به نفس و عزت نفس عامل اصلی موفقیت ما هستند؟قسمت سوم
من هیچ مشکل روانشناختی را در انسان سراغ ندارم جز این که ریشه آن به نوعی به کمبود عزت نفس ربط پیدا کند . “ناتانیل برندن”
آیا این جمله براندن واقعا درست است ؟
برای پاسخ به این سوال تا انتهای مقاله همراهم باشید
آیا عزت نفس افسانه است؟
در مقاله های اول (اینجا) و دوم ( اینجا ) با بررسی یک سری پژوهشها که توسط آقای دکتر آذرخش مکری گردآوری شدند این باور عمومی را که عزت نفس “همه چیز ” است ، زیر سوال بردیم و گفتیم اگر می خواهیم در کار و زندگی و روابط به موفقیت برسیم و احساس شادکامی و رضایت از زندگی پیدا کنیم تنها راه آن بالا بردن عزت نفس و اعتماد به نفس نمی باشد .
و در این مسیر به پژوهشهایی اشاره شد که نظریه هایی مثل ژست قدرت امی کادی برای افزایش اعتماد به نفس را ، به خاطر عدم تکرار پذیری نتایج موثق نمیدانستند.
هرچند این بدان معنا نیست که ژست قدرت واقعی نمی باشد ولی میتواند تاثیرات عکس هم بگذارد، مثلاً تصور کنید که نشستن در حالت قدرت باعث بالا رفتن بیش از حد اعتماد به نفس شده به صورتی که در جلسات مذاکره نه تنها مفید نیست که آسیب زا هم می باشد، پس نظریه ژست قدرت می تواند به بعضی ها کمک کند و برای بعضی ها آسیب زا باشد.
در واقع آنچه که بیشتر باعث جلب توجه و انتشار عمومی نظریات امی کادی و همکارانش شده است ، علاوه بر مهارت عالی او در سخنرانی این بوده است که ادعا دارند نظریه آنها بر اساس آزمایشات “کاملا علمی” است ، در حالی که این ادعا به خاطر تکرار نشدن در پژوهشهای رانهیل و همکاران همچنین تجزیه و تحلیلهای سیمونز و سیمونسن مورد تردید قرار گرفت(1)
از طرفی این تردیدها و پژوهش های نقض کننده نظریه ژست قدرت به اندازهای رسانهای نشدند که خود نظریه ژست قدرت رسانه ای و فراگیر شد!
خوب است به این نکته توجه شود هدف پژوهشگران و مقالاتی اینچنینی انتقاد از امی کادی و همکاران او نیست ، فقط با تفسیر آنها از آمارها موافق نیستند و اینکه آنها به هیچ عنوان امکان جعلی و نادرست بودن نتایج منتشر شده خود را در نظر نمی گیرد .
برخی ازتعاریف مختلف عزت نفس :
در ادامه لازم می دانم بیشتر توضیح دهم که چرا آنچه در مورد عزت نفس به ما آموزش داده شده لزوما درست نمی باشد، پس لازم است یک بار دیگر چند تعریف مربوط به را مرور کنیم :
بر اساس فرهنگ لغت ها و حتی از نظرعده ای از روانشناسان عزت نفس یعنی:
۱- ایمان به خود، احترام به خود(2)
۲- ارزیابی کلی فرد از خودش
۳- قضاوت در مورد خود و همچنین نگرش نسبت به خود
۴- باورها و عواطف، افکار و قدرت باور به خود(3)
۵ – عزت نفس عبارت است از ارزیابی های مثبت یا منفی از خود مانند احساسی که نسبت به خود داریم (4)
با خواندن این تعاریف به راحتی می توان دریافت که عزت نفس در حالی که هدفی ارزشمند به نظر می رسد مبتنی بر تفکر، ادراک و احساسات خود فرد است که به عملکرد و رفتار او مربوط می شود و مشکل دقیقا همین جاست ، چرا که اگر ما ارزش خود را بر اساس چیزهایی قرار بدهیم که تغییر پذیر هستند هرگز نمی توانیم یک احساس دائمی از ارزش خود داشته باشیم و این ارزش ما دائماً در نوسان خواهد بود
۱- اگر ارزش ما بر اساس عملکرد یا رفتار ما باشد در آن صورت ممکن است وقتی عملکرد یا رفتار ما آن چیزی نباشد که توقع داشتیم، نسبت به خود احساس بدی داشته باشیم.
۲- قرار دادن عزت نفس بر اساس احساسی که نسبت به خود داریم هرگز نمی تواند ثابت باشد زیرا احساسات ما بی ثبات هستند. ما می توانیم احساس کنیم که یک فرد بد هستیم در حالیکه مطلقاً اینطور نیست و ما بیشتر از آن چیزی هستیم که نسبت به خودمان احساس می کنیم.
۳- عزت نفس ما بر اساس آن چیزی است که در مورد خود فکر می کنیم ، درست است که خود ارزیابی ابزاری مثبت برای رشد شخصی است ولی ما نباید ارزش خود را بر اساس افکار و ارزیابی های خود قرار دهیم چرا که ما بیشتر از آن چیزی هستیم که در مورد خود فکر می کنیم.
۴ عزت نفس ما بر اساس عملکرد ما در مقایسه با دیگران است ، ما فقط خودمان را در مقایسه با پتانسیل خود ارزیابی نمی کنیم در واقع با عزت نفس خودمان را با دیگران مقایسه می کنیم، البته اگر به ما کمک کند چیزی را ببینیم که روی آن کار کنیم یا برای رشد ما الهام بخش باشد مقایسه با دیگران خوب است، اما معمولاً مقایسه کردن با دیگران فقط باعث می شود که احساس بدتری نسبت به خود داشته باشیم .
حقیقت این است که مهم نیست چقدر در هر کاری عالی باشیم همیشه کسی باهوش تر ،سریع تر ،لاغرتر، شجاع تر ، مهربانتر با استعداد تر وجود خواهد داشت و آن زمان است که بحران هویت رخ می دهد چرا که فکر میکردم در این کار خوب هستم اما اکنون چندان مطمئن نیستم .
پس مطلقا نمیتوانیم ارزش خود را بر اساس کارهایی که دیگران انجام میدهند یا انجام نمی دهند قرار دهیم .
۵ – عزت نفس کاملاً بر اساس قضاوت هایی است که چه از جانب دیگران و چه از جانب خودمان صورت می گیرد و هیچ چیز خوبی از آن حاصل نمی شود ، ما مطمئنا دقیقا آن چیزی نیستیم که ما یا هر کس دیگری در رابطه با ما قضاوت می کند.
اگر عزت نفس” نه “پس چه ؟ :
امیدوارم درک این موضوع آسان باشد که چرا به دست آوردن عزت نفس سخت است چون مانند یک قلعه شنی نگهداری از آن بسیار سخت و تخریب آن بسیار آسان است این قلعه شنی در ظاهر زیبا و محکم به نظر می رسد اما با یک جابجایی یا تغییر شرایط به راحتی سقوط می کند.
درست است که ما باید احساس خوبی نسبت به خودمان داشته باشیم و خودمان را دوست داشته باشیم چرا که ما شایسته هر دوی اینها هستیم اما پاسخ را نمی توان در آنچه انجام می دهیم ،آنچه می گوییم، ظاهرمان ،عملکردمان، باورهایمان، احساساتمان یا دیگران پیدا کرد ، زیرا هر وقت ارزش و عشق خود را بر اساس هر چیز خارجی قرار دهیم ، همیشه شکست خواهیم خورد پس می توان گفت عزت نفس آنطور که به ما نشان داده شده افسانه است چیزی که ما واقعاً برای آن باید تلاش کنیم کشف چیزی است که از قبل در درون ماست یعنی درک ارزش واقعی خودمان (self – worth)
و این مستلزم پذیرش خودمان فارغ از در نظر گرفتن دستاوردها، توانایی ها ، رفتارها ، عواطف و احساسات و جسم و ذهن ماست .
اولین قدم برای درک ارزش واقعی خود (خودارزشمندی ) رسیدن به خودآگاهی است مثلا شناخت نقاط ضعف و قدرت خود و پذیرش خود با وجود همه این ویژگی های مثبت و منفی و در کنار آن شفقت و عشق ورزی به خود .
مطمئنا پذیرش ضعفها و آسیب پذیری های خود مخاطره آمیز است و این مسیر می تواند مشکلات خود را داشته باشد ولی مشکل تر از اینکه یک عمر بخواهیم از آن فرار کنیم نیست .
معرفی کتاب :
همانطور که گفتیم تمرین شفقت به خود جایگزین بسیار خوبی برای عزت نفس است.
و من کتاب شفقت به خود و کتاب کار شفقت بهوشیارانه از کریستین نف ،انتشارات ارجمند برای مطالعه و تمرین عملی را پیشنهاد میدهم .
در ادامه و در قسمت چهارم و آخر این سلسله مقالات ( این مقاله ) به این مساله می پردازیم که به جای اینکه دائم دنبال راهکارهایی برای افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس خود باشیم بهتر است روی چه مواردی کار کنیم تا رهگشاتر باشند .
منابع :
(2) Webster’s Dictionary
(3) http://en.wikipedia.org/wiki/Self-esteem
(4)E. R. Smith/D. M. Mackie, Social Psychology (2007), p. 107.
برداشتی از :
دیدگاهتان را بنویسید