آیا اعتماد به نفس و عزت نفس عامل اصلی موفقیت ما هستند؟ قسمت اول
آیا فکر میکنید فرد با استعدادی هستید ولی چون اعتماد به نفس شما کم است موفق نیستید ؟
آیا به دنبال افزایش عزت نفس خود هستید ولی موفق نمی شوید و دلیل عدم موفقیت خود در زندگی را همین کمبود عزت نفس می دانید؟
اگرجواب شما به سوالات بالا مثبت است در این مجموعه مقاله ها که برداشت و خلاصه ای از صحبت های دکتر آذرخش مکری میباشد همراهم باشید .
اعتماد به نفس و عزت نفس چیست ؟
در حال حاضر برای اعتماد به نفس و عزت نفس تعاریف متفاوتی ارائه می شود و این دو را دو چیز متفاوت می دانند.
عزت نفس تعاریف مختلفی دارد و تعریفی ساده و جامع که برای عزت نفس می شود عبارت است از : احساس ارزشمندی که فرد نسبت به خود دارد ،چه توانمندی خاصی داشته باشد چه نداشته باشد ،چه موفق شود ،چه شکست بخورد در هر شرایطی خودش را دوست داشته و برای خود احترام و ارزش قائل شود .
در اعتماد به نفس فرد خود را در حوزه ای خاص توانمند می بیند ولی ممکن است در سایر حوزه ها این احساس را نداشته باشد ،مثلا فردی در رانندگی اعتماد به نفس بالایی دارد ولی در آشپزی کردن اعتماد به نفس ندارد .
در واقع کلمه عزت نفس شایع ترین کلمه ای است که در روانشناسی مورد استفاده قرار می گیرد ولی در ابتدای این مقاله اعتماد به نفس و عزت نفس را یکی می گیریم و این دو را به جای هم استفاده می کنیم
پس اگر می خواهید دلیل این مسئله را بدانید تا آخر مقاله همراه من باشید تا سیر تحول اعتماد به نفس را بررسی کنیم .
بررسی سیر تحول اعتماد به نفس
می توان گفت که شاید اولین کسی که به صورت علمی به مقوله عزت نفس پرداخته است ویلیام جیمز باشد
تعریفی که ویلیام جیمز(William James) از اعتماد به نفس دارد این است که :
اعتماد به نفس ما مساوی است با آنچه می خواستیم به دست بیاوریم در مقابل آنچه به دست آورده ایم .
طبق این تعریف می شود گفت هر چه دستاوردهای بیشتری داشته باشیم اعتماد به نفس بالاتری نیز خواهیم داشت .
همانطور که مشاهده میشود در این تعریف صحبتی ازعزت و ارزشمندی ما نشده است
در تعریف دیگری که کارن هورنای (Karen Horney) از اعتماد به نفس می کند این است که اعتماد به نفس ، شکافی است که بین خود واقعی ما و خود آرمانی ما تجربه می شود .
اعتماد به نفس مهمتر است یا عزت نفس ؟
در ابتدای کار که صحبت از اعتماد به نفس بود منظور این بود که در واقع من چه میزان توانمندی دارم و چه میزان به دست می آورم؟
پس این تعریف برای اعتماد به نفس مناسب تر است از تعریف عزت به نفس است
وقتی به عزت نفس نگاه می کنیم در واقع یک مفهوم ارزشمند بودن را نشان می دهد و از نظر اخلاقی موجه بودن مورد نظر عزت نفس است.
ویل استور
will storr) کتابی دارد به نام سلفی ،چگونه ما خویشتنی شدیم و اینکه دائم خود را محک بزنیم و بسنجیم (selfie: how the west became self-obsessed)
بخش عمده این کتاب به تحول مفهوم اعتماد به نفس می پردازد در واقع این کتاب بررسی می کند ببیند چه شده است که ما اینقدر به خود مشغول شدیم:
تقریباً در همان زمان که جیمز ویلیامز تعریفی از اعتماد به نفس کرد و کارن هورنای گفت اعتماد به نفس شکافی بین خود آرمانی و خود واقعی ماست جامعه آمریکا شدیداً درگیر خودکاوی شده بود یعنی تا آن زمان مردم خیلی درگیر آن نشده بودند که:
– جایگاه من کجاست ؟و جایگاه دیگری کجاست؟
– اینکه من چقدر اعتماد به نفس دارم؟
– من چقدر خودم را قبول دارم ؟
در واقع عزت نفس از دهه ۶۰ میلادی شروع به فروش کرد و ناتانیل براندن(nathaniel branden) کسی بود که در این مسئله نقش داشت او کتابی نوشت به نام روانشناسی عزت نفس (psychology of self-esteem).
تاحالا مسئله توانمندی ما نسبت به آنچه که به دست آورده بودیم بود و ناتانیل برندن مطرح کرد که احساس اعتماد یه نفس یک انسان، باوری است که هر فرد به خودش دارد و از آن پس رسم بر این شد که به جای اینکه نورافکن خود را روی مسائل بیرونی متمرکز کنیم آن را بر روی خود متمرکز کنیم .
و بعد از آن جامعه روانشناسی افراد را ترغیب میکرد که دائم خود را اندازهگیری کنند همانطور که بعضی افراد دائم بر روی ترازو برای فهمیدن وزن خود هستند و سعی در اندازه گیری ابعاد خود دارند از همان زمان باعث شدند که مردم دائم در حال اندازه گیری ابعاد روانی خود باشند و اشتغال ذهنی با خویشتن پیدا کنند و دائم در حال بررسی این باشند که من از نظر باورهای خود چطور هستم و از نظر میزان ارزشمندی چه انسانی هستم ؟
ناتانائیل در کتاب خود در سال 1969 ادعاهایی مطرح می کند که اگر ارزیابی ما از خودمان مثبت باشد ما شادکام خواهیم بود ،کمتر طلاق میگیریم ،دچار افسردگی نمی شویم وزندگی زناشویی خوبی خواهیم داشت و کمتر به سمت مواد مخدر سوق داده می شویم و به سوی جرائم نمی رویم و پرخاشگری بسیار کمتر می شود.
براندن متوجه شده بود اینکه فقط صحبت از توانمندی باشد و اینکه من چقدر موفق می شوم از پس کارها بر آیم خیلی طرفدار پیدا نمی کند و باید مفاهیم اخلاقی نیز در آن اضافه شود .
پس وی اضافه کرد اگر انسان خودش را قبول داشته باشد به سمت منکرات و امور غیر اخلاقی هم نمی رود و این مفهوم از self-confidence یعنی اعتماد به نفس به self-esteemیعنی عزت به نفس انتقال پیدا کرد و از طرفی جان واسکانسلوس(vasconcellos) سناتور آمریکایی که تصورمی کرد از طریق افزایش اعتماد به نفس میتوان باعث کاهش جرم و جنایت در کشور شد ، شروع به بازاریابی برای براندن در تلویزیون و رسانه ها کرد چون باور داشت از طریق افزایش اعتماد به نفس مردم ، همه مشکلات جامعه حل می شود !
از طرفی قبل از آن نیز کارل راجرز و آلبرت الیس مفهوم عزت نفس را بسیار خوب و مطرح کرده بودند به این مفهوم که خودت را دوست داشته باش وخودت را قبول داشته باش وخودت را سرزنش نکن و به این صورت به آن یک جنبه انسانی داده بودند و بعد ناتانائیل براندن ادعا کرد که اگر خودت رو دوست نداری این باعث و بانی همه مشکلات است !
و در واقع اینطور ادعا شد که انبوه مشکلات ما ناشی از کمبود اعتماد به نفس ماست و قبل از اینکه پژوهشها و تحقیقات لازم در این مورد توسط پژوهشگران انجام شود به خاطر اینکه زمینه برای چنین بحث هایی در جامعه امریکا از قبل وجود داشت مثلا با وجود کتابهایی که قدرت تفکر مثبت و اراده را ترویج می کرد از فرانک هدوک(Frank Channing Haddock) این باور در مورد اهمیت اعتماد به نفس در جامعه همه گیر شد .
تاثیر اعتماد به نفس بر روی موفقیت :
لازم است اینجا به چند نکته اشاره کنیم :
1- عمده مشکلات ما به خاطر کمبود اعتماد به نفس نمی باشد پس اگر ما دائم فکر میکنیم که خود را دست کم گرفته و اعتماد به نفس لازم را نداریم و برای همین در زندگی خود موفق نیستیم در واقع در تله اعتماد به نفس گیر کرده ایم و این باور اشتباهی است که از دهه ۶۰ میلادی به ما فروخته شده است.( در مقالات بعدی به پژوهش های انجام شده در این زمینه می پردازیم )
۲- روش هایی که برای افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس گفته می شود لزوما به ما کمکی نمی کند .
مطالعات اخیر نشان دادهاند که تلاش ما برای بالا بردن اعتماد به نفس وعزت نفس اغلب بر عکس ما را به بن بست می رساند.
راهکار
آقای دکتر آذرخش مکری در این زمینه راهکارهایی ارائه می دهند که یکی از آنها این است که به جای اینکه ما شکایت کنیم اعتماد به نفس ما پایین است نگاه خود را نسبت به مشکلات تغییر دهیم یعنی نگرش و طرز فکر متفاوت تر از همیشه نسبت به چالشهای زندگی داشته باشیم و مشکلات را متفاوت تعریف کنیم و اینگونه راه حل بهتری پیدا خواهیم کرد و هم در تله اعتماد به نفس گیر نخواهیم کرد .( مطالعه کتاب طرز فکر از کارول دوک در این زمینه بسیار به ما کمک می کند )
و یادمان باشد مشغله ذهنی ما نسبت به افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس مثل این است که برای به دست آوردن محیط مربعی به دنبال پیدا کردن قطر آن باشیم !
مرور :
در این مقاله تعاریفی از اعتماد به نفس و عزت نفس ارائه دادیم
و به بررسی سیر تحول اعتمادبهنفس پرداختیم و گفتیم بر خلاف باور عموم عامل اصلی عدم موفقیت ما کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس نمی باشد و راه حل های ارائه شده در این زمینه خیلی به ما کمک نخواهد کرد و حتی ممکن است ما را به بن بست برسانند .
دلیل اینکه واژه اعتماد به نفس و عزت نفس را با همدیگر به کار می بریم به خاطر این است که ناتانائیل براندن هر دوی اینها را با همدیگر ادغام کرد تا بتواند بهتر بفروشد .
در واقع راه های بهتری برای قرار گرفتن در مسیر موفقیت وجود دارد مثل تغییر نگرش نسبت به مشکلات ، پس لازم است مراقب باشیم که در تله اعتماد به نفس گیر نکنیم در مقالات بعدی بیشتر در این مورد توضیح داده و به بررسی پژوهش های انجام شده در این مورد و راهکارهای جایگزین می پردازیم.
یکی از منابع ذکر شده شده :
https://www.scientificamerican.com/article/exploding-the-self-esteem-2005-12/
منبع اصلی این مقاله : یکی از سخنرانی های جناب آقای دکتر مکری تحت عنوان خودشناسی 1 ( معرفی ایشان )
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام،
مطالب مفیدی در این مقاله شاهدیم، اما کاش از گوینده اصلی این مطلب هم نام میبردید، دکتر آذرخش مکری، جلسه اول خودشناسی ،
آقای جاوید گرامی اول از همه متشکرم از شما که این وبسایت را انتخاب کردید و مطالب را مطالعه کردید
سخن و انتقاد شما کاملاً به جاست و من می بایستی در قسمت انتها و منابع هر مقاله ای که صحبت و کلامی از آقای دکترمکری نقل شده اسم ایشان را هم اضافه می کردم و فقط به ذکر نام ایشان در متن اکتفا نمیکردم .چرا که این مجموعه مقالات در واقع به صورت یکجا نوشته شده بود و در قسمت های مختلف در متن نام ایشان ذکر شده و بعد از تقسیم ،سه مقاله جداگانه شده و همراه با مقالات ترجمه شده دیگر در قالب چهار مقاله در سایت قرار گرفته و این باعث شده که در بعضی از قسمت های این مقاله نام ایشان ذکر نشود .
اگر قسمت های دیگر این مجموعه مقالات را مطالعه کرده باشید حتماً متوجه شدید که اسم ایشان در متن ذکر شده ولی واقعاً اشتباهی بوده که انجام شده و در اولین فرصت در پایین هر مقاله هم در قسمت “منابع ” نام ایشان ذکر خواهد شد . متشکرم از دقت و حسن توجه شما .